اطلاع رسانی در مورد امکان سانسور شدن مطالب در بالاترین

خوانندگان و کاربران گرامی، از آنجائی که اخیرا برخی از لینکهای تحلیلی و ارسالی به سایت بالاترین و به خصوص لینک هایی که در نقد سلطنت طلبی و خاندان پهلوی هستند، فیلتر و سانسور می گردند اگر شما از وجود فیلتر در سایت بالاترین اطلاع ندارید و تمایل به دیدن همه لینکها دارید به محض ورود به هر صفحه جدید، دکمه فیلتر در بالای صفحه را با یک کلیک خاموش کنید.

۱۳۹۱ خرداد ۹, سه‌شنبه

پیشنهاد اعلیحضرت برای تاسیس سایت شعبونترین

از انجا که تلاش طرفداران همایونی برای تسخیر  سایت های اشتراک لینک رِ دیدیم یک راه حل همایونی به ذهنمان رسید. فی الواقع چرا هواداران همایونی ما با انواع و اقسام ترفندها و ساخت آی دی های مکرر و لشکرکشی های مجازی  بیایند و یک سایتی که مخاطب خودش رِ دارد رِ تسخیر بکنند و هر روز در قسمت ورودی این سایت بنشینند  تا هر مطلب  مخالفی که لینک شد رِ سانسور بکنند  و آن سایت رِ به گند بکشند که صدای ملت دربیاید. خوب این چه کاریه؟ بیایید دست در دست هم دهید به مهر!  و یک سایت همایونی تاسیس بکنید و در آن استانداردهای شعبونی رِ در حد بالا به اجرا در بیاورید. اعلیحضرت لوگوی این سایت رِ به شما پیشنهاد میکند، لکن اجرای این ایده همایونی رِ به خود هواداران همایونی واگذار مینماید.






۱۳۹۱ خرداد ۶, شنبه

خاطرات رضا پهلوی از سفر به آلمان برای سخنرانی در کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان


راستش رِ بخواهید دل اعلیحضرت برای رضا کباب شد. با کلی اهن و تلپ رفته بود تا در جلسه ای در پارلمان آلمان سخنرانی بکند لکن معلوم شد اصلن جلسه ای در کار نبوده و همه چیز از اساس سرکاری بوده است.  ما انتظار داشتیم که بعد از این اتفاق، رضا همه مشاورانش رِ توبیخ بکند و به سبک رضاخان، آنها رِ برای تنبیه پیش ثابتی بفرستد، ولی  این اتفاق نیفتاد. فلذا چون احتمال میدهیم که این اتفاق باز هم تکرار بشود، تصمیم گرفتیم که علاج واقعه رِ قبل از وقوع انجام بدهیم و بخشی از اسناد همایونی مشتمل بر چند برگ از خاطرات رضا در ایام این سفر رِ منتشر بکنیم تا مشاوران رضا از این به بعد بیشتر دقت بکنند و بدانند که اعلیحضرت از دور مراقب اوضاع هست و همه چیز رِ زیر نظر دارد.


 31 دسامبر2011:  تا چند ساعت دیگر، سال جدید آغاز میشود.  سال گذشته راضی نبودیم. از دست مشاورانمان دلمان خون است. یک سال است که  قراره  جلسه ای را  با یکی از نمایندگان یکی از کشورهای درست و حسابی برای ما تنظیم بکنند، لکن هنوز خبری نشده است. زمستان یکنواخت و غمگینی شده است.

17 ژانویه 2012: تعطیلات سال نو تمام شده ولی ما کار خاصی برای انجام دادن نداریم. خواستیم بیانیه بنویسیم  رفتیم تقویم ایران را چک کردیم هیچ مناسبت خاصی نبود و تا مناسبت بعدی ده روز وقت هست. امروز کلن  حوصله مان سر رفته است.

 24 فوریه 2012: امروز صبح ناگهان تلفن زنگ زد و خبر بسیار خوشحال کننده ای دریافت کردیم. یک هیات ده نفره از هواداران با ما تماس گرفته بود  که قبلن هیچ کس اسمی از آنها نشنیده بود. میگفتن  یک جلسه مهم برای ملاقات  ما با کمیسیون حقوق بشر پارلمان  آلمان جور کرده اند. زندگی برایمان زیبا شد و با کمال میل (با کله) پذیرفتیم. خاک بر سر مشاورانمان بکنند که به اندازه هواداران گمنام ما هم بلد نیستند کار بکنند.

6 مارچ 2012: از دو هفته پیش و بعد از تلفن آن هواداران گمنام، مقداری فکرمان مشغول شده است. اینقدر ذوق زده شده بودیم که نپرسیدیم شما که قرار به این مهمی را تنظیم کرده اید، کی هستید؟ چجوری توانسته اید این قرار مهم را برای ما تنظیم بکنید؟  و کلی سوال دیگر. لکن  تصمیم گرفتیم به دل خودمان بد  راه ندهیم. به قول معروف کاچی بهتر از هیچی!

14 می 2012:  به همین زودی  چهار ماه  گذشت. ده روز دیگر تا آن جلسه مهم  بیشتر باقی نمانده است. هیچ کارمان را نکرده ایم. قرار است با مامان فرح برویم چند دست لباس نو بخریم. متن سخنرانی را بعدن تنطیم میکنیم. وقت زیاد است.

23 می 2012: با بر و بچ خداحافظی کردیم و سوار هواپیما شدیم. قرار است متن سخنرانی را در هواپیما بنویسیم و تمرین بکنیم. چیز زیادی برای گفتن نداریم همان حرف های قدیم را تکرار می کنیم.  نشست عراق و مذاکرات ایران و کشورهای غربی در عراق اعصابمان را به هم ریخته است. اگر به توافق برسند  خیلی بد میشود و  ما باید برویم سماق بمکیم.

24 می 2012:  از فرودگاه سوار تاکسی شدیم و به تاکسی گفتیم مستقیم برود به پارلمان آلمان. راننده تاکسی فهمید که ما آدم مهمی هستیم. ولی تعجب کرد که چرا خودروی تشریفات را به دنبال ما نفرستاده اند.  تاکسی خیلی تند رفت و ما خیلی زود (ساعت شش و نیم صبح) رسیدیم به مقابل درب پارلمان آلمان. مجبور بودیم تا ساعت نه صبح صبر بکنیم. تاکسی را مرخص کردیم که برود و خودمان رفتیم در چمن های مقابل پارلمان آلمان مقداری استراحت کردیم. ساعت نه صبح که شد رفتیم  درب پارلمان را تق تق زدیم. گفتند: کیه. گقتیم: رضا پهلویه.  گفتند: ها؟ گفتیم: رضا پهلوی فرزند اعلیحضرت! مقداری شناختند.  گفتند: فرمایش. گفتیم:  کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان ما را دعوت کرده برای سخنرانی.  تعجب کردند. فی الواقع  انگار با نگهبانی دم درب هماهنگی نشده بود. تا ساعت 11 صبح ما را دم درب نگه داشتند و آخرش معلوم شد که اصلن قراری تنظیم نشده. از اینکه طرفداران همایونی ما رو اسکل کرده بودند عصبانی بودیم. کلی تبلیغات کرده بودیم. حالا جواب مامان فرح رو چی باید بدیم.

25 می 2012: همه چیز از دست رفته بود. خیلی عصبانی بودیم. تقصیر خودمان بود  که از همان اول به یک هیات بی نام و نشان اعتماد کردیم. نپرسیدیم شما کی هستید؟ چکاره اید ؟ چجوری این قرار با پارلمان آلمان را برای ما جور کردید؟ اصلن روی برگشتن پیش مامان فرح را  نداشتیم. ناگهان فکری به دهنمان رسید. گفتیم می رویم جلوی دیوار برلین یک عکس میاندازیم و به مبارز نستوه میگوییم که روی این عکس کار بکند و بنویسد: عکس مفهومی از شاهزاده در مقابل دیوار برلین. یکی از رفقا هم یک رفیق ایرانی در پارلمان آلمان داشت میگوییم به ما پنج دقیقه وقت بدهد تا عرایضمان را به عرضش برسانیم. ضمنن باید چند تا مصاحبه هم می کردیم. خواستیم برای بار هزارم به نیک اهنگ بگوییم که از ما یک مصاحبه بگیرد، لکن دیدیم خیلی ضایع است بیخیالش شدیم. فلذا برای بار شونصدم  به دویچه وله و برای بار پونصدم به رادیو فردا گفتیم که یک مصاحبه از ما بگیرند. مصاحبه ها خیلی خوب پیش رفت و هر  چیزی را که گفته بودیم از ما پرسیدند.  برای اینکه بگوییم ما آدم مهمی هستیم، گفتیم که غرب چون میخواسته در موضوع هسته ای به ایران امتیاز بدهد، سخنرانی ما در کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان را لغو کرده است.  به قول معروف کنتور که نمیاندازد!

وقتی اعلیحضرت این خاطرات رضا رِ خواندند، فهمیدند که تقصیر مشاوران بیچاره نبوده، بلکه تقصیر آن هیات ده نفره مجهول النامی بوده که میخواستند رضا پهلوی را سخنگوی خودشان معرفی بکنند و این افتضاح رِ به بارآورده اند.  این بار با کمک مبارز نستوه، دویچه وله و رادیو فردا قضیه جمع شد، دفعه بعد چی؟

۱۳۹۱ خرداد ۳, چهارشنبه

رضا پهلوی خطاب به مردم: دو راه بیشتر ندارید؛ یا با اونا یا با ما!

بالاخره رضا بعد از مدتها یک حرفی زد که ما هم خوشمان آمد. فی الواقع این نشان میدهد که رضا هم استعدادش رِ داشته لکن رو نمیکرده است. رضا خطاب به مردم می گوید:   دو راه بیشتر نیست یا ادامه  همین حکومت یا آنچه ما پیشنهاد میکنیم.




فی الواقع با این حرف های رضا، یاد حرف های خودمان درباره حزب مترقی رستاخیز در کتاب پاسخ به تاریخ افتادیم. آنجا هم ما گفتیم: ما معتقد هستیم همه مردم ایران باید برای رسیدن به هدفهای ملی که سعادت و آسایش فرد فرد ما را تامین خواهد کرد متحد باشند و در یک جهت حرکت کنند، همه کوششها باید در راه پیشرفت کشور باشد. نه خنثی کردن تلاشهای یکدیگر. فلذا در یک سخنرانی پرشور اعلام کردیم که ملت دو راه بیشتر ندارند: « هر کسی باید جزو این حزب بشود و تکلیف خود را روشن بکند. اگر نشد از ایران بیرون رود. اگر نخواستند بیرون بروند؛ جایشان در زندان است. »

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۹, جمعه

استمداد همایونی از رعایا جهت یافتن حلقه های مفقوده شجره نامه خاندان همایونی پهلوی

همانطور که همه رعایا میدانند اعلیحضرت کورش رضا پهلوی فرزند اعلیحضرت محمدرضا پهلوی  و نوه رضا پهلوی بزرگ آریامهر، از سلاله کورش کبیر  هستند. این رِ فعلن از اعلیحضرت  قبول بکنید تا ما برویم ببینیم  چه خاکی میتوانیم بر سرمان بریزیم و  چگونه حلقه های مفقوده شجره نامه همایونی رِ  تکمیل بکنیم.

فی الواقع پیش خودمان باشد، شجره نامه اعلیحضرتِ آینده  مملکت تا دو نسل بیشتر مشخص نیست لکن ما میبینیم که حتی شجره نامه رعایای ما هم وضعیت مشخص تری نسبت به شاهنشاهِ آینده مملکت دارند و  این یک فاجعه ملی است.



 ما نمیدانیم مسولان اداره ثبت اسناد در آن چند سالی که پول مفت از خزانه همایونی میگرفتند پس چه غلطی میکردند؟  آیا ساختن یک شجره نامه ای که رضا رِ به کورش وصل بکند  کاری داشت؟  حالا هم دیر نشده است  و ما از همه دانشمندان از داروین گرفته تا داوکینز  میخواهیم که کمک بکنند تا حلقه های مفقوده شجره نامه خاندان آریایی پهلوی رِ پیدا بکنند. از رعایا نیز میخواهیم که اگر اطلاعی از پدر و پدربزرگ رضاخان کبیر دارند سریعن به دبیرخانه اعلیحضرت کورش رضا پهلوی اطلاع بدهند  و مژدگانی دریافت بکنند و  طرفداران همایونی رِ از نگرانی نجات بدهند.

ما ظن قوی داریم که گم شدن حلقه های شجره نامه همایونی یک توطئه  علیه تاج و تخت رضای ما می باشد و دست پنهان  مرحوم میرزاده عشقی رِ در این داستان میبینیم که گفته بود: 

 پدر ملت ايران اگر اين بی پدر است    .......     بر چنين ملت و روح پدرش بايد ريد

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۱, پنجشنبه

دفاع اعلیحضرت از حقوق اقلیت همایونی!

اعلیحضرت همیشه مدافع حقوق اقلیت بوده است. لکن  با کمال تاسف با خبر شدیم که جمعی از کاربران  فضای مجازی در اقدامی تاسف برانگیز  تصمیم دارند، درباره نقد سانسور در فضای مجازی مطالبی منتشر بکنند. این کاربران معتقدند اقدامات حذفی و سانسورگرایانه اقلیت‌های خاموش اما سازمان یافته،  صدای اکثریت مستقل اما سازمان‌نیافته را سرکوب می کند. لکن اعلیحضرت به عنوان مدافع حقوق اقلیت بر خود وظیفه میداند که مدافع حقوق اقلیت همایونی باشد. این اقلیت همایونی تمام تلاش خودش رِ میکند که از خودش صدا دربکند لذا اینکه به آنها بگویند اقلیت خاموش، در حقشان جفا می شود.


در ثانی، چه انتقادی! چه نقدی!  آنچه خوبان همه دارند، این اقلیت همایونی همه رِ یک جا دارد. فلذا هیچ نقد و انتقادی وارد نیست. به جای این حرفها، سعی کنید دمکراسی یاد بگیرید.  اعلیحضرت از اکثریت مستقل میخواهد که موضوع رِ بیش از این کش ندهند و به حقوق اقلیت همایونی، احترام بگذارند و اجازه بدهند که  این اقلیت همایونی به  اجرای اوامر ملوکانه بپردازد.



سومن، همانطوری که رضای ما گفت اعلیحضرت با استفاده از واژه اقلیت مخالفت است چون فکر میکنیم اقلیت گفتن زننده است. توجه میکنید؟ فلذا نگویید اقلیت بگویید دگراندیش و به اقلیت همایونی و افراطی طرفدار اعلیحضرت در فضای مجازی بگویید دگراندیشان چماق اندیش

واکنش اعلیحضرت به قضیه شاهین نجفی

ما پس از شنیدن آخرین اثر شاهین نجفی به شدت از دستش  دلگیر شدیم . ایشان از شوشول ملت  تا روح امام مقوایی رِ در ترانه اش قسم داده، لکن اولن اشاره ای به حضرت ابرفضل (که نقش محوری در همه تحولات عالم از جمله چندین بار نجات جان اعلیحضرت داشته)  نکرده، و دومن اسمی از تاج و تخت شازده ما نیاورده است.  فلذا ما دلیلی نمیبینیم حالا که آخوندها به خون شاهین تشنه هستند، ما از اعتبار همایونی برای نجات جان شاهین خرج بکنیم. فی الواقع، ما طبق رسم دیرین به یاد ایام قدیم که با علما روابط پشت پرده خوبی رِ داشتیم  الان هم سکوت میکنیم تا علما به کارشان برسند.

شاه نوشت: برگی از خاطرات روابط گرم پشت پرده اعلیحضرت و علما!


(نامه خمینی به اعلیحضرت، صحیفه نور، ج 1، ص 78)



۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

گزارش تصویری از مراحل اجرای عملیات یگان ویژه ارتش شاهنشاهی در حمله به یکی از مطالب منتقد با رمز یا شعبون

به دلیل اینکه اخیرن انتقادات از شاهزاده رضا پهلوی بالا گرفته است، فلذا  یگان ویژه  ارتش شاهنشاهی با فرماندهی سردار همایونی، شعبان جعفری، عملیاتی را برای سرکوب و خفه کردن  مطالب منتقد به اجرا در آورد. این عملیات با رمز یا شعبون و در یکی از کافی نت های لاله زار به اجرا در آمد و نتایج موفقیت آمیزی رِ به همراه داشت. خبرنگار مخصوص اعلیحضرت به میان شعبون ها رفته و گزارشاتی را درباره این عملیات تهیه کرده است که به زودی منتشر خواهد کرد. عجالتن  گزارش تصویری از این عملیات رِ داشته باشید،  تا گزارشات تکمیلی به  محض دریافت به اطلاع امت شعبان پرور رسانده شود:

1- گزارش تصویری از حرکت طرفداران همایونی به سمت کافی نت لاله زار برای اجرای عملیات سانسور و حمله به جدیدترین مطلب انتقادی علیه سلطنت طلبان  و با شعار حیدر حیدر!





2- گزارش تصویری از طرفداران همایونی در محوطه کافی نت لاله زار در حال  اجرای عملیات سانسور و حمله به آخرین مطلب انتقادی علیه سلطنت طلبان






3- گزارش تصویری از نحوه نظارت سردار همایونی بر اجرای عملیات سانسور و حمله به  آخرین مطلب انتقادی  علیه سلطنت طلبان  



4- گزارش تصویری از طرفداران همایونی در حال ابراز شادی در راه بازگشت از کافی نت لاله زار، پس از  اجرای موفقیت آمیز عملیات سانسور و حمله به  آخرین مطلب انتقادی  علیه سلطنت طلبان  







5- گزارش تصویری از ارائه گزارش  عملیات سانسور و حمله به  آخرین مطلب انتقادی  علیه سلطنت طلبان   به اعلیحضرت توسط سردار همایونی شعبون جعفری



۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

تکذیب مصاحبه مغرضانه سایت خودنویس با رضا پهلوی درباره ارتباط با پرویز ثابتی

سایت خودنویس که قراربود سخنگوی اعلیحضرت رضاشاه دوم باشد در یک مصاحبه مغرضانه با شاهزاده رضا پهلوی، مطالبی را از قول رضا پهلوی به رضا پهلوی منتسب کرد  و از قول رضا پهلوی نوشت: یک بار در جلسه‌ای ثابتی را دیده بودم، و دو بار هم در اوائل جنگ اطلاعاتی از سوی ایشان داده شده بود.
 


لکن طبق تحقیقات اعلیحضرت مشخص شد در آن جلسه ای که شاهزاده میگوید، شاهزاده و پرویز ثابتی پشتشان به هم بوده و اصلن همدیگر را ندیده اند و راجع به هیچ موضوعی صحبت نکرده اند.  آن دو مورد اطلاعات هم اصلن به درد نمیخوردند و اطلاعات سوخته بودند که خود ما خبر داشتیم. رضای ما هم نمیخواست آن اطلاعات را بگیرد ولی چون ثابتی  خیلی اصرار کرد، رضای ما برای اینکه دل ثابتی نشکند، اطلاعات را از ایشان دریافت کرد ولی هیچ استفاده ای نکرد.

فلذا قاطعانه هر نوع ارتباط رضا و پرویز ثابتی در گذشته و آینده را تکذیب میکنیم.